معنی از گاز های آلی
حل جدول
اتان
از گاز های آلی
اتان
گاز آلی دوکربنی
اتان
اتیلن
گاز دوکربنی آلی
اتان
اتیلن
گاز آلی دو کربن
اتیلن
لغت نامه دهخدا
آلی. [لی ی] (ع ص نسبی) منسوب به آلت.
- جسم آلی، جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی، هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی، بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است.
آلی. (حامص) سرخی. سرخی نیم رنگ.
آلی. [لا] (ع ص) گوسفند بزرگ دنبه. کبش دنبه ناک. || مرد بزرگ سرین.
واژه پیشنهادی
اتیلن
فرهنگ معین
سرخی.2- سرخی نیم رنگ. [خوانش: (ص نسب.)]
فرهنگ واژههای فارسی سره
ابزاری، نهادی
عربی به فارسی
دستگاه خودکار , خودکار , مربوط به ماشینهای خودکار , غیر ارادی , خودرو , مربوط به وسایل نقلیه خودرو , بسوی , سوی , بطرف , روبطرف , پیش , نزد , تا نسبت به , در , دربرابر , برحسب , مطابق , بنا بر , علا مت مصدر انگلیسی است
فرهنگ عمید
مربوط به اندامهای موجود زنده،
دارای آلات، اجزا، یا اندامهای متعدد،
معادل ابجد
93